وبلاگ امیر سمامی

متن مرتبط با «داستان من و آناهیتا» در سایت وبلاگ امیر سمامی نوشته شده است

چاپ نمایشنامه مزرعه در کشور کانادا

  • نمایشنامه مزرعه که اقتباس آزاداز کتاب قلعه حیوانات جورج اورول است سال ۹۷ در ایران به چاپ رسید و در سال ۹۹ در کشور کانادا نیز چاپ شده است ., ...ادامه مطلب

  • کتاب جدید از من

  • کتاب شیوه های نمایش درایران دراین کتاب به بررسی شیوه های اجرایی نمایش ایرانی پرداخته شده است که گونه های صرفا شرقی و ایرانی محسوب می گردند .همچنین نگاه تازه ای به دسته بندی و تقسیم شیوه های اجرا درایران دارد .اگرچه پیش از این به بهانه تاریخ نمایش درایران ،این مباحث مورد بررسی قرار گرفته است اما درقالب درس گفتار و دسته بندی کهن الگوهای نمایشی ارائه نشده است دراین کتاب شیوه های اجرایی نمایش معاصر را مورد تاکید قرارداده و به مختصات هریک از آن می پردازد و......, ...ادامه مطلب

  • فیلمنامه نشانی اش را نمیدانم

  • نگارش فیلمنامه نشانی اش را نمیدانم به پایان رسیده و به زودی توسط گروه اجرایی  تولید و تهیه می شود این فیلمنامه در ژانر اجتماعی با موضوع بیماران دو قطبی به نگارش در آمده و در اختیار کارگردان اثر قرار گرفته است . , ...ادامه مطلب

  • پنج گو مجموعه پنج نمایشنامه

  • پنج نمایشنامه همراه از پنج نویسنده  محسن جسور  سعید خوش شانس  آرمان طیران  امیر سمامی  سیروس همتی  به تازگی چاپ و به بازار کتاب عرضه شد , ...ادامه مطلب

  • چاپ مطلب در روزنامه ستاره صبح

  • تماشاخانه های فاقد نمایش ایرانیبا ظهور قابل توجه سالن های خصوصی در پایتخت و فعالیت گروه های تاتری اعم از دانشجویی ،آزاد و حرفه ای همچنان شاهد تاترغیر ایرانی و وارداتی از آنسوی مرزها هستیم . اگرچه این روزها حال همه تاتری ها و اهالی صحنه نسبت به سالهای گذشته بهتراست و سالن های بسیار پایتخت موجب گردیده که کمتر درصف انتظار شب های اجرا پشت درهای بسته بمانند و حتی موفق به دریافت مکانی برای اجرای عموم نش,مطلب,روزنامه,ستاره ...ادامه مطلب

  • استاد بیضایی و نادیده انگاشتن او و آثارش

  • بهرام بیضایی استاد تمام عیار ادبیات نمایش ایرانیوقتی از بهرام بیضایی حرف می زنیم باید تمام قد بخاطر قداست هنریش بایستیم مردی که همه آنچه که ادبیات کهن از آن وامداراست را برای ایرانیان زمان خود و بعداز خود بجا گذاشته است .باور این که می شود کسی را به این راحتی نادیده انگاشت وبراو هزارویک انگ ودلیل غی, ...ادامه مطلب

  • چاپ مطلب در روزنامه ستاره صبح

  • تماشاخانه های فاقد نمایش ایرانیبا ظهور قابل توجه سالن های خصوصی در پایتخت و فعالیت گروه های تاتری اعم از دانشجویی ،آزاد و حرفه ای همچنان شاهد تاترغیر ایرانی و وارداتی از آنسوی مرزها هستیم . اگرچه این روزها حال همه تاتری ها و اهالی صحنه نسبت به سالهای گذشته بهتراست و سالن های بسیار پایتخت موجب گردیده, ...ادامه مطلب

  • داستان آناهیتا

  • امیر سمامی:#امیرسمامی#آناهیتاقسمت سومچشم هایم می سوخت .بوی بنزین موجب شده بودکه سردرد شدیدی داشته باشم ،نمیدانم چنددقیقه یا چند ساعت به خواب رفته بودم.این خواب طبیعی بود یابه دلیل تزریق یاضربه ای اتفاق افتاده بودفقط احساس سردردشدید داشتم.تاریکی اتاق که درآن چشم گشودم مرابه سمت نوری که ازلای دراتاق واردمی شد کشانده بود.سکوت همه جارافراگرفته وفقط گاهگاهی صدای پایی شنیده میشدکه ازمقابل اتاقم می گذشت.هنوزنمی دانستم کجاهستم وچرابه این مکان انتقال پیداکردم .چنددقیقه ای گذشت تااینکه صدای مردانه ای فریاد می زدو به زیردستش مدام بدوبیراه می گفت مرابه خو,داستان آناهیتا,داستان فیلم آناهیتا,داستان اسطوره آناهیتا,داستان معبد آناهیتا,داستان فیلم سینمایی آناهیتا,داستان عاشقانه آناهیتا,دانلود داستان آناهیتا,داستان من و آناهیتا ...ادامه مطلب

  • گاهی میان هم همه ها خاموش می شوم چون آتش وخاکستری هم اغوش می شوم ناگفته ها بسیار و من همچنان صبور

  • ,گاهي ميان همهمه در ازدحام شهر ...ادامه مطلب

  • آناهیتا .داستان

  • #امیرسمامیآناهیتافصل اول قسمت اولغروب آن روزتابستانی هواگرگ ومیش بودوخیابانهای بلوار شلوغ از ازدحام آدم هایی که بعدازظهریک روزگرم دم کرده راپشت سر گذاشته بودندوداخل پیاده روقدم میزدند.همین کاررابرایم دشوارترمی کرد بااین همه شایداین تنهاتصمیم زندگی من بود وباید اجرا می شد .ماشین راازپارکینگ خارج کردم وبطرف مقصدحرکت کردم وقتی به مغازه ی چنددهنه ی بهرام رسیدم اتومبیل رابطریقی در عرض خیابان پارک کردم که هرگونه عبورومروری امکان پذیر نبود وازصندوق عقب ظرف بنزین رابرداشتم مقابل مغازه ایستادم.بهرام پشت میزدرحال گفتگو باتلفن بودوقتی چشمش به من افت,داستان آناهیتا,دانلود داستان آناهیتا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها